صدراصدرا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
باهم بودن مامان باباباهم بودن مامان بابا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

ز گهواره ...

خوشمــــــــــــــــــزه

تو این پست قراره از این به بعد تصویر چیزای خوشمزه ای رو که درست می کنم و بزارم تا برام یادگاری بمونه   شما هم بفرمائید ...   فقط نظر یادتون نره ... این کیکو به مناسبت 3 ماهگی گل پسرم درست کردم    این کیکم واسه 4 ماهگی پسرم. ( کیک پرتقال) این شکلات موزاییکی هم همینجوری برا عصرانه درست کردم خیلی خوشمزه شده بود این سوهان عسلی و با 4 مغز درست کردم بابایی خیلی خوشش اومد    چند وقته تو سایتای آشپزی که میرم همه جا صحبت از کیک فنجونیه منم گفتم درست کنم ببینم چطوریه طعمش. خوب بود ولی کیکی  که تو فر پخته میشه یه چی...
27 دی 1392

لالالالایی...

لالایی که همیشه برات می خونم تا بخوابی:   لالالالا گل پسته بخواب ای غنچه بسته          بخواب ای گل پسر تا من بگم لالایی آهسته لالالالاگل بابونه من،عزیزمن یکی یکدونه من خدا رو شکر روزی صد هزار بار، گلی مثل تو شد همخونه من لالالالا که دنیامون قشنگه، نگاه کن آب دریا آبی رنگه دلت رو مثل دریا کن عزیزم، دل آدم بدا از جنس سنگه لالالالایی کن لالالالا کبوتر، میون خواب و رویاها بزن پر اگه شب شد نرو دنبال بازی، بکن لالا تو در آغوش مادر لالالالا عزیز من بشه مادر به قربونت اگه لالا کنی امشب میشم گهواره جنبونت لالایی کن که چشمات بیقراره،گل لبخند تو شادی میاره پیش گهواره تو نازنینم، زمستو...
24 دی 1392

ساعت حمام پسرم

زمستان شده و هوا خیلی سرد شده و از ترس اینکه سرما نخوری 10 روز بود که حموم نبرده بودمت خلاصه بعد از 10 روز بردمت حموم و از اونجایی که شما عاشق حموم رفتنی کلی آب بازی کردی ..دلم نیومد برات یادگاری نزارمش گل پسرم اینم بعد از آب بازی  ...
18 دی 1392

بدون عنوان

4شنبه 92/10/11خونه مادر بزرگ مامانی صدرا 4 ماهه و آرش 8 ماهه آرش کمانگیر دوقلو های 1 ماهه دایی (دایی مامان) مهراوه و مهرگان ...
13 دی 1392

هزار ماشاا...

سلام پسرم 92/10/10 برای دومین بار رفتیم گنبد شب اول رفتیم خونه مامان بزرگ خاله اینا هم اونجا بودن و شب با هم رفتیم خونه دایی دیدن دوقلوها شما هم با خودت حرف میزدی و صدا در می آوردی که یهو بابایی صدام کرد و دیدم بـــــــــــــــــــــــــــله غلط زدی .... خیلی برام جالبه هر وقت میایم گنبد شما یه حرکت جدید از خودت رو می کنی خلاصه خیلی ماهی مامانی همه می گفتن خوش به حالتـــون چه پسر آرومی دارین صداش در نمیاد.دیگه اینکه با دهنت صدا در میاری و آب دهن پخش می کنی و... حسابی تو دل برو شدی هزار ماشاالله ...
13 دی 1392

4 ماهگی گل پسر

گلم امروز 92/10/7 با یه روز تاخیر با مامان شهناز رفتیم و واکسن 4 ماهگیتو زدیم پسرم مثل همیشه آقا و صبور بودی بعد از یه گریه کوتاه خوابت برد بعدش از خواب بیدار شدی و انگار نه انگار که واکسن زدی نگاه کن   همیشه لبات خندون باشه پسرم. اینم جای واکسنت این کیکم به مناسبت 4 ماهگیت درست کردم خیلی خوشمزه شده بود حیف نمی تونستی بخوری بعدش با هم دیگه کیکتو بریدیم و بابایی عکس گرفت  خیــــــــــــــــــلی دوستت دارم پسرم ...
7 دی 1392

زائر امام حسین(ع)

اینم یه تصویر از اولین پاسپورت گل پسر   اگه امام حسین بطلبه قرار عید نوروز امسال بریم کربلا. البته بابا حسین زحمتشو کشیدو قراره همه رو (عمو و عمه و ما و خودشون) ببره. امسال قراره بهترین عیدی رو از بابا حسین و مامان شهناز بگیریم. دستشون درد نکنه. پسره گلم اولین بهار زندگیتو قراره کربلا باشی ...
6 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ز گهواره ... می باشد